به گزارش خبررسا، نزدیک به یک ماه از پایان تجاوز نظامی رژیم اسرائیل و پس از آن ایالات متحده آمریکا علیه تمامیت ارضی ایران میگذرد، یک ماهی که میتوان از آن به دوران «کمای دیپلماتیک» در روابط ایران با کشورهای غربی نام برد. شرایطی که در آن نه میتوان از مرگ دیپلماسی سخن گفت و نه از جریان داشتن و یافتن آن در عرصه نظام بینالملل. اکنون و پس از نزدیک به ۳۰ روز از توقف شکننده حملات، تماس ویدیویی وزرای امور خارجه فرانسه، آلمان، انگلیس و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران را میتوان از مهمترین علائمی دانست که در صورت هوشیاری طرفین، امکان گذر از شرایط فعلی و خروج از بحران کمای دیپلماتیک را خواهد داد.
بر مبنای روایت «فرانس ۲۴» از این گفتوگوی ویدیویی دیپلماتهای ارشد اروپایی از ایران:
۱-پیشرفت ملموس در احیای توافق هستهای تا پایان تابستان بازگشت فوری به دیپلماسی را خواستهاند.
۲- تهدید کردهاند که اگر چنین پیشرفتی حاصل نشود آنها آماده فعالسازی اسنپبک و بازگشت فوری تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران هستند.
«سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران هم در این گفتوگو تأکید کرده است که:
۱-آنکه برجام را به احتضار رسانده آمریکاست؛ چه آن زمان که یکجانبه از آن خارج شد و چه اکنون که در میانه دیپلماسی حمله نظامی تدارک دید.
۲- عادلانه، متوازن و مبتنی بر منافع متقابل سه ویژگی هر توافق احتمالی ایران با غرب خواهد بود و آمادگی طرف مقابل برای پذیرش این سه ویژگی ورود ایران به مذاکرات را امکانپذیر خواهد ساخت.
۳- تهدید و فشار ابزاری فرسوده و سازوکار «اسنپ بک» که فاقد هرگونه مبنای اخلاقی و حقوقی است، نمیتواند اروپا را به اهداف خود برساند.
در حاشیه این متن رسمی منتشر شده اما گمانههای تأیید نشدهای از پیشنهاد تعویق فعالسازی اسنپبک، محدودسازی اورانیوم غنیشده ایران و در نهایت برگزاری دور تازهای از گفتوگو میان دیپلماتهای ارشد ایران و اروپا در رسانهها انعکاس یافته است و باید دید کدام یک از آنها در روزهای آینده به مرحله واقعیت نزدیکتر خواهد بود.
مروری بر اسنپبک و اما و اگرهای آن
قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، سند پایان چند سال تحریم و تهدید علیه ایران به بهانه برنامه هستهای و پشتوانه قانونی برنامه جامع اقدام مشترک است اما بندی از آن که این روزها تیتر رسانههای داخلی و خارجی شده؛ امکانی را در اختیار کشورهای حاضر در برجام قرار میدهد تا بر اساس آن بتوانند به صورت خودکار تحریمهای بینالمللی علیه ایران پیش از قطعنامه ۲۲۳۱ را به بهانه عدم پایبندی اساسی ایران به برجام، بازگردانند. در این سازوکار و برخلاف بسیاری از سازوکارهای سازمان ملل، فعالسازی این مکانیسم نیازی به اجماع کشورهای عضو شورای امنیت ندارد و کشورهای طرف برجام اجازه میدهد بدون رأیگیری، تحریمها را بازگردانند.
بازگشت به پیشابرجام گرچه نخستین بار از سوی جمهوری اسلامی ایران و به دلیل عدم پایبندی دیگر اعضای برجام اتفاق افتاد اما به همان اندازه که استفاده ایران از این مکانیسم مبنای قانونی، حقوقی و فنی داشت، بهانه و ادعای سه کشور اروپایی در «پسگشت» سیاسی و فاقد وجاهت قانونی است از آن رو که ایران پایبندترین عضو برجام بوده و این تعهد به پیمان حتی با وجود بمباران تاسیسات هستهای از سوی تهران تداوم یافته است.
بازگرداندن تحریمها علیه ایران نخستین بار از سوی آمریکا و در سال ۲۰۲۰ امتحان شد اما به واسطه مخالفت صریح دیگر اعضای حاضر در این پیمان (به دلیل خروج آمریکا از آن در سال ۲۰۱۸) به هدف نرسید و اکنون تروییکای اروپا در چرخشی آشکار و درحالی خواستار آن هستند که فعالسازی احتمالی مکانسیم بازگشت تحریمهای شورای امنیت علیه ایران؛ پیمانها، نهادها و قواعد بینالمللی دیپلماتیک را بیش از پیش تضعیف و موجب انسداد در مسیر دیپلماسی هستهای با ایران خواهد شد.
بازگشت تحریمها و آنچه باید منتظر باشیم
فعالسازی اسنپبک به معنای بازگشت همه قطعنامههای تحریمی شورای امنیت، از جمله قطعنامههای ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ و ۱۹۲۹ علیه ایران است. برای تهران این فعالسازی تنها محدود به ابعاد حقوقی یا دیپلماتیک نخواهد ماند و شرایط اقتصادی کشور را برای مردم دشوارتر از همیشه کرده و بر معادلات و معاملات ارزی، تجاری و مالی، صادرات و واردات به ویژه در حوزه نفت و انرژی، سرمایهگذاری و تولید اثرگذار خواهد بود.
اعمال تحریمهای سازمان ملل و قرار گرفتن ایران در فصل هفت منشور سازمان ملل به عنوان کشور تهدیدکننده صلح جهانی، گرچه تجربه تلخ پیش از اجرای برجام بوده اما بازگشت آن در سال ۲۰۲۵ با تمام اقتضائات و متغیرهای تأثیرگذار بر نحوه اجرای آن در همین مقطع قابل بررسی است. این اعمال میتواند با همراهی کامل همه کشورهای جهان یکی از سختترین دوران تحریمی را علیه ایران رقم زند یا میتواند تنها به عنوان بهانهای تعبیر شود که اروپا با فعالسازی آن درصدد اثبات بهانهجویی خود است.
اگر بازگشت تحریمها علیه ایران را گزینهای قطعی فرض کنیم؛ تاثیرات این بازگشت میتواند در صورت عدم حمایت چین و روسیه از آن و نیز اعمال برخی ملاحظات غرب، تنها روی کاغذ باقی ماند. این سناریو خوشبینانهای است که در آن شرایط برای تهران دشوارتر از قبل نخواهد بود. روی دیگر سکه تصویری بدبینانه به نمایش میگذارد که در آن فعال شدن اسنپبک از سوی آمریکا و اروپا، حمایت دیگر کشورها از جمله چین و روسیه و نیز کشورهای منطقه و همسایه را (نه به صورت علنی) درپی داشته و فشار مضاعفی بر سازوکار فروش و صادرات نفت ایران وارد شود. در چنین شرایطی بخشهای بانکی، بیمه، ترانزیت و حتی دارویی و پزشکی با چالشهای جدی مواجه خواهد شد.
تعویق؛ مسیری برای فرصت دادن به دیپلماسی یا حفظ اهرم فشار؟
تعویق فعالسازی اسنپبک و بازگشت تحریمها یکی از گمانههای تایید نشدهای است که در رسانههای خبری درباره جزئیات گفتوگوی مقامات ایران و اروپایی مطرح شده است. گزینهای که تهران تاکنون درباره درستی آن اظهارنظری نکرده اما (به فرض صحت ارائه چنین پیشنهادی) به نظر میرسد اروپا در تلاش است تا از طریق طرح آن بتواند مسیر تازهای برای رسیدن به اهداف خود ترسیم کند. براساس آنچه «ژان نوئل بارو» وزیر امور خارجه فرانسه اعلام کرده است، اروپا تا پایان ماه اوت (۹ شهویور) با ایران بر سر رسیدن به توافقی رایزنی خواهد کرد و در صورت نرسیدن به نتیجهای مشخص در سپتامبر (شهریور مهر) اسنپبک را فعال خواهد کرد. اروپا برای بازگرداندن تحریمها علیه ایران تا ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ (۲۶ مهر) فرصت دارد.
اینکه تروئیکای اروپا با هدف کاهش تنش، قرار گرفتن در یک روند دیپلماتیک با ایران و رسیدن به توافقی ممکن، چنین پیشنهادی را ارائه داده و یا به این پیشنهاد هم به چشم توجیهی برای اقدام های بعدی در تشدید فشار بر ایران با فعالسازی اسنپ بک نگاه میکنند، پرسشی است که در روزها و هفتههای آینده و به ویژه با برگزاری گفتوگو میان ایران و تروییکا که برای روز جمعه ۳ مرداد ماه در استانبول برنامه ریزی شده، پاسخ داده خواهدشد.
در حال حاضر اما جمهوری اسلامی ایران برمبنای واقعیات موجود، چندان موافق این پیشنهاد نیست چرا که وضع تحریم به بهانه فعالیت های هسته ای را از ابتدا اقدامی سیاسی و غیرقانونی میداند بنابراین حفظ اهرم بازگرداندن خودکار این تحریم توسط غرب را به سود خود نمیداند. از سوی دیگر تجربه دورههای پیشین مذاکراتی به تهران آموخت که دعوت به دیپلماسی یا گشایش مسیر برای این مهم، لزوما به معنای عمل به آن و ایستادن بر سر قرار و پیمان نیست. برای تهران اطمینان از اینکه تجربه مذاکراتی پیشین (حمله نظامی در میانه گفتوگو) تکرار نخواهد شد میتواند انگیزه نشستن در پای میز مذاکره باشد اما برای به توافق رسیدن پشت این میز تهران به انگیزههای قویتری چون پذیرش حقوق خود به ویژه در برنامه هستهای نیاز دارد.