تارخ انتشار: سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ - ۰۰:۵۹
کد خبر : 30699
چاپ خبر

نظرات فائزه هاشمی در خصوص لیدری جریان اصلاحات و افول شاخص های اصلاح طلبی

فائزه هاشمی گفت: اینکه کارگزاران نقش پدرسالارانه را در جریان اصلاحات بازی می کنند درست نیست. جریانی که پدرسالار است حزب اتحاد ملت است که نزدیکترین به آقای خاتمی است

نظرات فائزه هاشمی در خصوص لیدری جریان اصلاحات و افول شاخص های اصلاح طلبی

به گزارش خبررسا، فائزه هاشمی، عضو حزب کارگزاران با خبرآنلاین گفتگویی داشته است که مهمترین بخش‌های آن در ادامه آمده است.

اتحاد ملت پدر سالار است نه کارگزاران

– کارگزارانی که چندین سال است تقریبا در جریان اصلاحات تصمیم گیر مؤثر نیستند چگونه می‌خواهند نقش پدرسالاری را ایفا کنند.

– اینکه کارگزاران نقش پدرسالارانه را در جریان اصلاحات بازی می کنند درست نیست. جریانی که پدرسالار است حزب اتحاد  ملت است که نزدیکترین به آقای خاتمی است.

– جریان اصلاحات را آقای خاتمی رهبری می‌کند و ایشان هم بیشتر تحت تاثیر نظرات و افکار حزب اتحاد  ملت است.

– مواردی بوده که کارگزاران با آقای خاتمی در یک موضوعی بحث کرده‌اند، پیشنهاد دیگری داده‌اند اما ایشان بدون منطقی آن را قبول نکرده یا منطق ضعیفی داشته که قابل قبول نبوده است.

افول شاخص‌های اصلاح‌طلبی در اصلاح‌طلبان

– کارگزاران یک حزب اصلاح طلب است، از زمان تاسیس به دنبال توسعه بوده، یک گروه تکنوکرات هستند که از نظر من به همین دلیل بهترین است، چون اعضای آن مدیرانی هستند که معمولا واقع بینانه و بدور از شعار و احساسات و سیاست زدگی فکر و عمل می‌کنند. البته این را نیز بگویم که چند سالی است که مثل اکثر احزاب اصلاح‌طلب شاخص‌های اصلاح‌طلبی کمتر در آنها دیده می شود؛ بیشتر در کنار حاکمیت قرار گرفته‌اند.

– من از کسانی بودم که سال ۹۸ در انتخابات مجلس شرکت نکردم و در چند مصاحبه هم گفتم که نه تنها منطقی برای مشارکت در این انتخابات نیست، برعکس دلایل قوی برای عدم مشارکت وجود دارد.

اصلاح طلبان جامعه را نا امید کردند

– منظور من جدل و براندازی نیست، ولی اگر اصول و آرمانی داریم باید پای آن بایستیم و نمی‌توانیم از آن عبور کنیم.

– من معتقدم که رای ندادن در ۱۳۹۸ نتیجه  خشم از اصولگرایان نبود، قبلا” رأی می دادند تا شاید اصلاح طلبان کاری کنند و از اصولگرایان خلاص شوند، متأسفانه اصلاح طلبان هم جامعه را نا امید کردند. پس چرا به اصلاح طلبان رأی دهیم.

دولت سوء مدیریت دارد

– دچار سوء مدیریت هستیم و با این شاخص های مدیریتی موجود حتی در دولت آقای روحانی هم کمتر مدیر شایسته‌ای انتخاب شد و حتی در شهرداری ها هم، انتهای مدیریت ما همین است.

من اعتقاد ندارم که آقای روحانی فقط دچار فشارها و موانعی بوده که اصولگراها برای او ایجاد کردند، بخشی از آن هم به سوءمدیریتی برمی‌گشت که در دولت وجود داشت.

– تصمیمات در شورای شهر بر اساس رأی اکثریت است، محسن ۱ نفر بین ۲۱ نفر است، محسن مدیریت رأس را به تنهایی ندارد محسن  قبلا در مترو و دانشگاه آزاد بوده و مدیریت موفق خود را نشان داده، اینجا خودش تصمیم گیر نهایی نیست و مجموعه باید تصمیم گیری کند.

– عملکرد شورای شهر و شهرداری ها هم عملکرد مناسبی نبوده. مهمترین عملکرد شورای شهر انتخاب شهردار بود، عملکرد سه شهردار تهران در این دوره و اکثر شهرهای دیگر قابل دفاع نیست.

 اصلاح طلبان دموکرات نیستند/ مجمع روحانیون برجستگی ویژه‌ای ندارد

– متأسفانه خود اصلاح طلبان هم دموکرات نیستند و در درون خودشان اعتقاد واقعی به دموکراسی ندارند، این موضوع به لیدری آقای خاتمی هم برمی‌گردد.

– در شورای عالی اصلاح طلبان افراد بیشتر بر اساس سلیقه آقای خاتمی حضور دارند، سیستمی وجود ندارد که چند درصد زنان، چند درصد جوانان و کلا چه ترکیبی آنجا باشند، بخشی از نا امیدی اصلاح طلبان از جمله خودم همین جا است، همچنین این روند دموکراتیک در احزاب هم کمتر وجود دارد، خود اصلاح طلبان در درون خودشان نیاز به اصلاحات جدی دارند.

– مجمع روحانیون حزبی هستند مثل سایر احزاب اصلاح طلب، برجستگی ویژه‌ای ندارند که بخواهند لیدر باشند یا دیگران آنها را بعنوان لیدر بپذیرند.

– پیشنهاد شد که به جای شورای عالی، پارلمان اصلاحات تشکیل شود که اعضای آن تعریف شده باشند، کسی سلیقه ای عمل نکند و برآیندی واقعی از همه اصلاح طلبان فعال باشد، یعنی رهبر اصلاحات امتیازات خاص نداشته باشد، احزاب بر اساس عملکردشان، و نه بصورت برابر در این پارلمان نماینده داشته باشند، جایگاه زنان و جوانان مشخص باشد.

بعید می‌دانم یک زن به عنوان رئیس جمهور رأی بیاورد

– واقعیت این است که در سال ۹۲ آقای عارف در مجموعه اصلاح طلبان رأی نیاورد. کسانی که به آقای روحانی رسیدند هم بخاطر حمایت بابا بود (که متاسفانه بعد از فوت بابا ایشان یک مدل دیگر شد و نمی‌دانیم آن قدرت و قوت کجا رفت و چگونه ناپدید شد و در مسیر غلطی قرار گرفت).

– استدلال بعضی (برای حمایت از علی لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰) این است که اگر یک اصولگرای معتدل با تفکری که به اصلاح طلبان نزدیکتر است رئیس جمهور شود بهتر از یک اصلاح طلب ضعیف عمل می کند چون برخی از اصلاح طلبان در قدرت که قرار گرفته اند از اصولگرایان اصولگراتر شده و از اصلاحات فاصله گرفته‌اند، یعنی شهامت انجام کوچکترین کاری در جهت شاخص‌های اصلاح طلبی را نداشتند و بیشتر دنبال بقا و حفظ موقعیت خود بوده‌اند، ولی یک اصولگرا چون با خودشان است اگر معتدل و قوی باشد می‌تواند موفق تر عمل کند.

– بعید می‌دانم یک زن به عنوان رئیس جمهور رأی بیاورد. وقتی در مجلس، نمایندگان زن ما آنقدر کم هستند، نشان می دهد که جامعه زنان را کمتر در موقعیت های سیاسی کلان قبول دارد.

اخبار مرتبط


پاسخی بگذارید