به گزارش خبررسا، سند همکاری ۲۵ ساله چین و ایران تاکنون نظرهای موافق و مخالف زیادی را به خود جلب کرده است. براساس گزارشها این سند با عنوان «برنامه همکاریهای جامع ایران و چین» تدوین شده و قرار است دو کشور در حوزههای سیاسی، امنیتی، دفاعی، فرهنگی، کشاورزی، اقتصادی، علمی، جهانگردی، نفت و انرژی، زیرساختهای مخابراتی و فناوری ارتباطات، تجارت، بهداشت و سلامت و … همکاری داشته باشند. از نکات بسیار مهم این سند میتوان به توافق بر سر تجارت با ارزهای ملی یاد کرد.
بر اساس این برنامه همکاری که هنوز نهایی نشده، چین واردکننده ثابت نفت از ایران خواهد بود و ایران نیز باید نگرانیهای چین برای بازگشت سرمایهگذاری خود را برطرف کند. ارتقای همکاریهای بانکی، مالی و بیمهای و گشایش شعبههای بانکهای ایران و تأسیس بانک مشترک ایران و چین به ویژه ایجاد پیامرسان ملی میان دو کشور به جای سوئیفت نیز مطرح شده است.
کمک به ساخت خط آهن در نقاط مختلف کشور، افزایش صادرات فراوردههای نفتی به چین، کمک و سرمایهگذاری در حوزه زیرساخت انرژیهای فسیلی، مشارکت در توسعه همهجانبه سواحل مکران، کمک به ایران برای ایجاد نسل۵ اینترنت و تقویت شبکه ملی اطلاعات، از جمله بخشهای مهم سند است.
مجیدرضا حریری، رئیس اتاق ایران و چین در گفتوگویی به تاریخچه، مفاد سند یاد شده و ظرفیتهای تجاری ایران و چین میپردازد. به گفته وی این دو کشور از نظر اقتصادی مکمل یکدیگر هستند و ایران با هر نظام و دولتی ناگزیر به این همکاری است.
ابتدا درباره سرگذشت این سند صحبت کنید، اینکه ایران و چین قدمهای ابتدایی این همکاری را از چه زمانی برداشتند؟
این سند همان پیشنویس توافقنامهای است که پیش از این و از طریق وزارت اقتصاد دوره آقای طیبنیا در کمیسیون مشترک آغاز کردیم و در زمان وزارت آقای دژپسند به کمیتهای که در حزب کمونیست چین مسئول امور ایران است، اعلام کردیم تا شروع یک همکاری جدید و برنامهریزی شده کلید زده شود.
مخالفان این سند معتقدند مذاکرات برای این همکاری در شرایطی بوده که چین دست بالا را داشته و از همین رو بندهایی به زیان کشور در آن گنجانده شده است؟
ابتدا این را بگویم که این قرارداد در هر دولت و حکومتی که باشد باید انجام میشد، زیرا اقتصاد ایران و چین دو اقتصاد مکمل همدیگر هستند.
ثانیاً هنوز قراردای صورت نگرفته است. تنها ما پیشنهاد دادهایم که در صنایع نفت، گاز، پتروشیمی و معدن، ساخت، ریل و جاده همکاری کنیم و در مقابل هم آنها از ایران نفت بخرند. یعنی ما یک مشتری تضمین شده ۲۵ ساله نفتی داشته باشیم.
چینیها به یک کانال مطمئن نفتی برای انرژی خود نیاز دارند؛ به ویژه اینکه ما و روسیه تنها کشورهای صاحب نفتی هستیم که میتوانیم از راه خشکی به چین نفت صادر کنیم. کسانی که در حوزههای استراتژیک کار میکنند معتقدند در آینده درگیری اصلی در دریای چین خواهد بود و از همین رو این کشور هم برای چنین روزی به دنبال مسیری برای دریافت نفت است.
از همه مهمتر این است که امضای این قرارداد به دولت کنونی نمیرسد و جای تعجب است که مخالفان دولت تا به این حد با آن مشکل دارند.
آیا اینکه نفت ایران با واحد یوان پرداخته شود، میتواند نیازها و منافع ما را برآورده کند؟
در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده چین قدرت اصلی اقتصادی دنیا میشود و از همین رو، یوان ارز چین در آینده حداقل تنه به تنه دلار و یورو خواهد زد. بنابراین بحث یوان امروز نیست، هرچند که این واحد پولی هفت سال است که به عنوان ارز رسمی جهانروا در سبد ارزی کشورهای دنیا قرار گرفته است. اما خوب است این نکات را در نظر داشته باشیم و از فرصتها و امتیازهایی که در چین هست، استفاده کنیم.
به نظر شما تا چه حد این سند نشان از یک مذاکره برابر دارد؟
اتفاقاً یکی از نقاط مثبت قرارداد این است که ما بعد از ۴۰ سال این اعتماد به بنفس را پیدا کردهایم که با یک ابرقدرت دنیا پای میز مذاکره بشینیم و برای ۲۵ سال آینده تصمیم بگیریم. همین که از موضع برابر بنشینیم و درباره برنامههای بلندمدت صحبت کنیم یک اتفاق مثبت است. ضمن اینکه اقتصادهایی مانند ایران چارهای جز همکاری با چین ندارند. چین شریک نخست تجاری ۱۲۰ کشور دنیاست، بنابراین موضوع این همکاری سیاسی نیست و چیزی نمیتواند مانع این شود که دو کشور رابطه اقتصادی داشته باشند.
ایران و چین تا چه اندازه میتوانند از نظر تجاری با یکدیگر مشارکت داشته باشند؟
ما با روسیه از نظر مواضع سیاسی، نظامی، امنیتی بسیار نزدیکتریم، اما هر چقدر در این چند سال تلاش کردیم، سالانه بیش از دو تا سه میلیارد دلار نتوانستهایم با این کشور تجارت داشته باشیم، زیرا اقتصاد ایران و روسیه بسیار شبیه به یکدیگر است؛ یعنی محصول اصلی صادراتی هر دو انرژی است و در این زمینه رقیب هستیم. همچنین در زمینه وارات کالاهایی مانند ماشینآلات و تکنولوژی نیز رقیب یکدیگریم. اما اقتصاد ایران و چین مکمل یکدیگرند، زیرا ایران بزرگترین دارنده ذخایر انرژی دنیاست و چین هم بزرگترین خریدار آن.
آنچه که چین عرضه میکند، مورد نیاز ماست. در نتیجه این دو اقتصاد میتوانند در بسیاری از زمینهها با یکدیگر همکاری کنند.
عربستان سعودی و امارات جزو اردوگاه آمریکا هستند، اما در عین حال شریک تجاری اول و دوم چین در میان کشورهای خاورمیانه. پس موضوع سیاسی نیست و حتماً دلایل اقتصلادی ملموس دارد. هر کسی در جایگاه دولت ایران قرار گیرد، متوجه میشود در شرایط امروز این دو کشور ناچارند با یکدیگر شراکت نزدیک اقتصادی داشته باشند.
بنابراین از نظر شما این قرارداد برای دو کشور منفعت متقابل خواهد داشت؟
قطعاً همین طور است. داشتن یک مشتری بلندمدت اقتصادی برای ما یک موفقیت راهبردی است. الان همه فروشندههای نفت به دنبال مشتری بلندمدت هستند.