به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خبررسا، فرشاد مومنی در مورد پیشنهاد دونالد ترامپ مبنی بر مذاکره با ایران گفت: می بایست حد معقول رابطه که از دل آن سلطهگری و سلطهپذیری در نیاید مطلوب است و توجه شود که راهکارهای قطبی افراد، گروههای ذینفع و افراطی، نسبت به منافع باندی و شخصی است و رابطهای با منافع ملی ندارد.
رییس موسسه دین و اقتصاد تصریح کرد: بنده در جلسات هفتگی موسسه دین و اقتصاد این موضوع را به صورت مکرر مطرح کردهام که یک سطحی از خلاء فکری و نظری درباره نقش عامل خارجی بر عملکرد اقتصادی به چشم میخورد و این خلاء در سطح نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع تا مرزهای سوءتفاهم و حتی توهم به پیش رفته است، یعنی گاها این نقش بیش از حد بزرگ یا به طور غیر عادی بیش از حد کوچک دیده میشود.
وی ادامه داد: کتابهای بسیار مهمی وجود دارد که به سفارش شورای روابط خارجی آمریکا در جریان پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط برجستهترین ایرانشناسان دنیا منتشر شده است و از متفکرین خواسته شده بود که اشکالات الگوی روابط بین حکومت محمدرضا پهلوی و آمریکا را توضیح دهند و اینکه چرا یک منطقه فوق استراتژیک برای منافع امریکا به طرز ناباورانه و پیشبینی نشدهای از دست آمریکا خارج شد.
مومنی تصریح کرد: یکی از این کتابها اثر مارک کازروسکی به نام« سیاست خارجی آمریکا و شاه» است که در آن نویسنده شاخص دستنشاندگی طراحی کرده و براساس این شاخص کل فروپاشی نظام پهلوی را به این نسبت داده که میزان دستنشاندگی حکومت پهلوی از مرز قابل تحمل جامعه فراتر رفته بود. بنابراین ما نباید گزینهها را در کادرهای قطبی برقراری روابط مطلق همانند دوران محمدرضا شاه یا مطلقا بیرابطه بودن قرار دهیم.
وی با اشاره به گروههای متنفع از این شرایط گفت: راه نجات ما در یک رابطه معقول یک کشور مستقل با یک کشور مستقل دیگر است، اما با کمال تاسف یک واقعیت وجود دارد که در امریکا، اسراییل و عربستان و حتی در سطوح تاثیرگذار در ایران، برقراری مناسبات به شکل ۴۰ سال گذشته یک گروههای ذینفعی را پدید آورده که منافع آنها در مناسبات متشنج است. بنابراین تصور بنده این است که باید اصل را بر تنشزدایی بگذاریم و در این تنشزدایی البته باید حیثیت، استقلال ملی و هویت خود را حفظ کنیم و از افراط بپرهیزیم.
این اقتصاددان اضافه کرد: به عبارت دیگر نه همانند دوران پهلوی وابسته باشیم و نه اینکه روابطی نداشته باشیم، به قول معروف « نه از این ور بام بیافتیم نه از آن ور بام». حد معقولی که ما را به عنوان یک عضو شایسته در مناسبات بینالمللی به رسمیت بشناسد و ما نیز حقوق دیگران را به رسمیت بشناسیم.
وی یادآور شد: آنطورکه در قانون اساسی کشور آمده نه سلطهگر و نه سلطهپذیر باشیم و الگوی عملیاتی آن به صورت روشمند در بیاید که البته جای آن در اسناد بلندمدت و میانمدت است که متاسفانه در ایران سهلانگارانه تهیه میشود. از همین روی در غیاب بصیرتهای مفهومی و نظری در عمل نیز به مشکل خورده و مجبور به پرداخت هزینه میشویم.