تارخ انتشار: دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۸:۱۰
کد خبر : 29290
چاپ خبر
سردار حسین سلامی:

صدها موشک برای آمریکا آماده کرده بودیم/پاسخ‌ها ادامه می‌یابد اما در اشکال مختلف/رژیم صهیونیستی مراقب شرارت‌هایش باشد

فرمانده کل سپاه پاسداران با بیان اینکه ایران یک جایی باید آمریکا را متوقف می‌کرد و به او می‌فهماند که باید در مقابل ایران در حساب‌های خود بازنگری کند خاطرنشان کرد: پاسخ ایران توانمندی و قدرت ایران را نشان داد و از طرفی دیگر اقدامی کاملا مشروع و دفاعی بود

صدها موشک برای آمریکا آماده کرده بودیم/پاسخ‌ها ادامه می‌یابد اما در اشکال مختلف/رژیم صهیونیستی مراقب شرارت‌هایش باشد

سردار حسین سلامی، در ایام چهلم شهید سپهبد قاسم سلیمانی و ایام چهل‌ویکمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، با شبکه خبری المیادین گفت‌وگو کرد.

سردار سلامی در این گفت‌وگوی مشروح که اولین مصاحبه تلویزیونی او بعد از تصدی فرماندهی کل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی است، پاسخ ایران به اقدام تروریستی آمریکا (و حمله به عین الاسد) را «راهبردی» اما «محدود» خواند که اثری جهانی داشت.

فرمانده کل سپاه پاسداران اعلام کرد که ایران یک جایی باید آمریکا را متوقف می‌کرد و به او می‌فهماند که باید در مقابل ایران در حساب‌های خود بازنگری کند. سلامی گفت، پاسخ ایران توانمندی و قدرت ایران را نشان داد و از طرفی دیگر اقدامی کاملا مشروع و دفاعی بود.

سردار سلامی ضمن تبریک و تسلیت شهادت «سرداران بزرگ مقاومت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس و همراهانشان»، آن را «حادثه غم‌انگیز و ترور ناجوانمردانه‌ آمریکایی‌ها در عراق» توصیف کرد و ایام سالروز «پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی که سرآغازی بود برای عزت مسلمانان عالم» تبریک گفت.

پاسخ ما به آمریکایی‌ها هر سه جنبه را در بر داشت؛ اولا عاطفی بود؛ به این دلیل که آمریکایی‌ها سرداران و تکیه‌گاه‌های مقاومت را مورد هدف قرار دادند؛ شخصیت‌هایی که در قلوب همه مسلمانان و آزادگان دنیا جایگاه رفیعی داشتند.

سردار سلیمانی در قلب ملت ایران و سایر ملت‌های مظلوم و مسلمان جایگاه رفیع و ویژه‌ای داشت و برای مسلمانان و به خصوص ملت ایران این حادثه یک حادثه شگفت‌انگیزی بود و قلوب همه آنها جریحه‌دار شد، بنابراین بایستی که یک پاسخ محکمی به آمریکایی‌ها داده می‌شد تا جراحت قلب مسلمانان ترمیم می‌شد. بنابراین از این جهت این یک پاسخ عاطفی بود برای ما، فرماندهان بزرگ ما استوره‌های مقاومت هستند،‌ اینها سمبل‌های دفاع هستند، شرف و کرامت و عزت ملت‌ها به اینها بستگی دارد. اینها حامدان رسالت‌های بزرگ دفاع از آرامش، آسایش، امنیت و عزت مردمان هستند.

بنابراین قابل قبول نیست که یک کشور دیگر از هزاران مایل از  آنسوی دریاها در یک سرزمین اسلامی فرمانده‌هان بزرگ ما را بخواهد شهید کند. بنابراین واکنش‌های ما طبیعتاً همواره به این اقدامات بسیار سخت و پشیمان کننده و دردناک خواهد بود. از این جهت این یک پاسخ عاطفی بود.

اما از جنبه دینی، دقیقا اسلام ما را به مقابله به مثل دعوت می‌کند «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم». در دین اسلام انفعال در مقابل دشمنان دین و بشریت قابل قبول نیست، هرچند اسلام دین صلح است اما دفاع را امری واجب می‌داند، اقدام ما در مقابل آمریکایی‌ها اقدامی کاملا دفاعی بود. یک دفاع مشروع، یک دفاع قانونی، یک حق، چیزی که ما باید می‌گرفتیم.

بنابراین اسلام اجازه داده «أذن للذین یقاتلون بأنهم ظُلموا»؛ آمریکایی‌ها ظلم کرده بودند یک فرمانده بی‌دفاع ما را که قانونی وارد یک کشور دیگر شده بود، در حالی که غیر مسلح بود و کاملاً با دعوت مقامات اون کشور وارد آن کشور شده بود و به صورت رسمی و آشکار آنجا رفت وآمد می‌کرد مورد هدف قرار داده بود.

این طبیعی بود که یک ظلم آشکار بود و در دین اسلام چنین ظلمی باید واکنش‌های سختی داشته باشد و باید پاسخ داده شود. بنابراین این پاسخ کاملا بر معیارهای دین منطبق بود. میزان برای ما در مواجه با دشمن احکام دین هست و قرآن در جای‌جای مختلفی ما را به دفاع دعوت کرده امر کرده، این هم یک پاسخ دینی بود.

اما این پاسخ نظامی بود،  بله کاملا نظامی بود و به این دلیل که ما باید پاسخی آشکار قابل درک، قابل رویت از منظر جهانی، معتبر، می‌دادیم تا معیارهای قضاوت جهانی را در مورد اعتبار خودمان و اراده‌ای که پشت این قدرت وجود دارد این معیارهای قضاوت را بسازیم.

ما باید حمله می‌کردیم و حمله نظامی نشان دهنده قدرت و اراده یعنی اقتدار هست و ما باید این را نشان می‌دادیم، چرا؟ چون ما باید آمریکایی‌ها را در همان نقطه متوقف می‌کردیم و به آنها نشان می‌دادیم که در مقابل جمهوری اسلامی ایران، محاسبات آمریکایی‌ها و مفروضات آنها باید تغییر کند. آمریکایی‌ها عادت کردند، تصور کنند که به هر کشوری حمله می‌کنند واکنشی دریافت نمی‌کنند این فرض آنها را به اشتباه محاسبه نسبت به ایران هم کشانده بود. البته آمریکایی‌ها همیشه تاوان اشتباه و خطای در محاسبات راهبردی خود را می‌پردازند، یعنی آنها معمولا در موضوع ملت‌ها دچار خطا می‌شوند، در موضوع ایران هم اینها دچار خطا شدند.

بعد از این که سردار سلیمانی و همرزمان او را شهید کردند رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که من اگر ایران پاسخ نظامی بدهد ۵۲ نقطه از این کشور را هدف قرار می‌دهم. ما باید آمریکا را از آن جلد و پوسته عملیات روانی و هیبت ظاهری ساختگی جدا می‌کردیم، آمریکا را باید عریان می‌کردیم، واقعیت آمریکا را باید نشان می‌دادیم و باید نشان می‌دادیم که رئیس جمهور آمریکا، دروغگوست و حرف‌های او معتبر نیست. تهدیدات او اعتبار ندارد. آنچه اعتبار دارد قدرت جمهوری اسلامی ایران است و سایر ملت‌های مسلمانی که در حمایت معنوی از جمهوری اسلامی ایران در مقابل آمریکا ایستاده بودند ما در یک فضای جهانی عمل می‌کردیم.

بنابراین این پاسخ نظامی لازم بود، اما این پاسخ نظامی در یک مقیاس استراتژیک اتفاق افتاد، چرا؟ این پاسخ هرچند محدود بود، اما نشان‌دهنده این حقیقت بود که ما به آن درجه از قدرت و اعتبار قدرت رسیده‌ایم که می‌توانیم علیه پایگاه‌های نظامی آمریکا مستقیم عمل کنیم، از واکنش‌های آنها نهراسیم و برای ادامه پاسخ‌ها آماده باشیم. این پاسخ، شکوه و هیبت ظاهری و تصنعی ساخته آمریکایی‌ها را در هم شکست. آمریکایی‌ها یک قدرتی از خودشان در فضای عملیات روانی و در ذهن‌ها ظهور دادند که متفاوت واقعیت قدرت روی زمین هست.

فاصله و تفاضل بین قدرت آمریکایی‌ها در عملیات روانی و قدرت آنها روی زمین باید شناخته می‌شد. این پاسخ از این جهت استراتژیک بود که توانست تصور جهان را به آمریکا تغییر بدهد. عمل ما نقطه‌ای بود اما تاثیر آن جهانی بود. وقتی یک عمل در مقیاس تاکتیک اتفاق می‌افتد اما میدان تاثیر جهانی دارد این عمل استراتژیک هست.

بنابراین وقتی ما می‌توانیم با پاسخ‌های این چنینی یک تصور جدید بسازیم، یک قاعده جدید بسازیم، این یعنی استراتژیک اما این انتهای پاسخ استراتژیک نبود، ابتدای پاسخ استراتژیک بود؛ یعنی نقطه آغاز پاسخ استراتژیک بود، چرا؟ به این دلیل که ما این هدف‌ها را هم وزن شخصیت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس و همرزمان او نمی‌دانیم.

البته به نظر می‌رسد که هیچ هدفی وجود ندارد در آمریکا به شکل نقطه‌ای که هم وزن سردار سلیمانی باشد حتی اگر مجموع رئیس جمهور آمریکا و مقامات دیگر را کنار هم بگذارید و آنها را در یک میزان و ترازو قرار بدهید باز شخصیت سردار سلیمانی بسیار عظیم هست و سنگینی می‌کند، چون او یک شخصیت الهی و انسانی است، سمبل عواطف بشریت هست.

بنابراین این پاسخ‌ها ادامه خواهد یافت اما در اشکال متفاوت، پاسخ اصلی هنگامی است که هدف‌های  سردار سلیمانی این شهید بزرگ محقق بشود، راه او ادامه پیدا کند و این هدف‌ها عموماً پیرامون اضمحلال و زوال رژیم صهیونیستی است در این منطقه، که نقطه کانونی شرارت هست و خاتمه دادن به حضور آمریکا در منطقه و شکست دادن کامل سیاست‌های آمریکاست.

پاسخ استراتژیک ما وقتی کامل می‌شود که این واقعیت‌ها تحقق پیدا کند و ما این را تعقیب می‌کنیم تا انتهای کار، یعنی تا زمانی که آخرین آمریکایی‌ از این منطقه خارج نشود ما راه این سردار شهید را ادامه می‌دهیم، این مسیر انقلاب اسلامی است.

من همانطور که عرض کردم، این نقطه آغاز یک استراتژی بود، عراق از این جهت انتخاب شد که شهادت این سرداران بزرگ در آن سرزمین اتفاق افتاده بود، یعنی ما باید یک تناظری بین نقطه‌ای که در آن فرمانده‌هان ما شهید شده بودند و جایی که ما باید پاسخ می‌دادیم بسازیم؛ این بهتر هم برای مردم ما، هم برای مسلمانان دیگر و هم برای جهانیان قابل درک بود که این پاسخ دقیقاً متصل به این شهادت ناجوانمردانه است.

اما ما برای ادامه کار کاملا آماده بودیم، ما این فرض که آمریکایی‌ها ممکن  است، در مقابل عملیات نظامی ما عکس‌العمل نشان بدهند این را جدی گرفته بودیم، بنابراین به موازات موج اول حملات ما، ما امواج بزرگی از حملات موشکی ویرانگر را طراحی کرده بودیم و برای آن آماده شده بودیم، صدها موشک همزمان آماده شلیک بودند به پایگاه‌های دیگر و نقاط دیگر.

اگر آمریکایی‌ها ادامه می‌دادند ما قطعا دامنه تهاجمات را گسترش می‌دادیم و فقط عین‌الاسد نقطه آغاز بود اما این استمرار پیدا می‌کرد به نقاط دیگر و پایگاه‌های دیگر و آماده شده بودیم که این جنگ را در هر شکلی ادامه پیدا کند ما ادامه بدهیم با نسخه پیروزی ما به غلبه کامل اندیشیده بودیم و برای آن البته سال‌ها قدرت‌سازی کردیم و این قدرت را به صحنه آورده بودیم و مهیا بودیم برای احتمالات ممکن، اما آمریکایی‌ها چون واکنش نشان ندادند، ما عملیات مستقیم نظامی را در همان سطح انجام دادیم.

این البته قاعده جدیدی نبود، ادامه قواعد درگیری ما با آمریکایی‌ها بود، آمریکایی‌ها میدان‌های متنوعی از تخاصم و تهاجم را علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفتند، آنها در میدان‌های سیاسی، تلاش کردند جمهوری اسلامی ایران را در انزوا و فشار سیاسی بین‌المللی قرار بدهند، البته ناکام ماندند.

علت ناکامی آنها این بود که ما ماهرانه در میدان سیاست‌بازی کردیم و اجازه ندادیم که آمریکایی‌ها موفقیت‌های نظامی‌شان را به منفعت سیاسی تبدیل کنند. یکی از عقده‌ها و کینه‌هایی که آمریکایی‌ها از سردار سلیمانی داشتند به عنوان نماینده مقاومت اسلامی در منطقه جهان اسلام این بود که احساس آنها و برداشت‌شان از سردار  شهید قاسم سلیمانی به این منجر می‌شد که او عامل ناکامی‌های سیاسی آمریکا و ناکامی‌های نظامی آنها در منطقه بوده و این البته تعبیر درستی است.

ما سردار شهید سلیمانی را معمار میدان شکست‌ها و ناکامی‌های آمریکا در این منطقه می‌دانیم. من شاید این عبارت را اگر بخواهم بیان کنم مثل این هست که بگویم سردار سلیمانی قبل از شهادت بارها آمریکایی‌ها را شکست داده بود. اجازه نداده بود که بین هزینه کرده‌های نظامی، عملیات‌های نظامی، سیاست‌های عملیاتی آنها روی زمین و هدف‌های سیاسی آنها رابطه‌ای برقرار شود.

یعنی فقط آمریکایی‌ها با هزینه روبرو بودند، هزاران میلیارد دلار هزینه کرده بودند، حداقل هفت هشت تریلیون دلار، اما بدون هیچ نتیجه سیاسی. وقتی هزینه‌کرد‌های اقتصادی، ‌از دست دادن هیمنه و هیبت سیاسی و نظامی، منجر به هیچ موفقیتی نمی‌شود یعنی یک قدرت بزرگ در چرخه زوال قرار می‌گیرد.

سردار سلیمانی یکی از عوامل زوال قدرت آمریکا در جهان و منطقه بود و این نقش بسیار بزرگی است. بنابراین این قاعده بازی از قبل ادامه داشت، ما سیاست‌های آمریکا را در منطقه نافی امنیت مردم، عزت مردم مسلمان، کرامت اونها، پیشرفت آنها می‌دانیم. ما معتقدیم همه عقب‌ماندگی‌ها در جهان اسلام مربوط به سیاست آمریکایی‌هاست.

اگر امروز بخش زیادی از مردم سوریه آواره هستند این مربوط به مداخلات سیاسی و امنیتی و نظامی آمریکاست. مربوط به گسترش پدیده تروریسم تکفیری است، همانگونه که خود ترامپ اعلام کرد که اوباما تاسیس کننده داعش بوده است، او گفت. Obama is founder of ISIS، این اعتراف یک رئیس جمهور هست، کسی که توانسته بود این سیاست آمریکا را با شکست مواجه کند در نقطه مرکزی اون قاسم سلیمانی بود این شهید بزرگ.

آمریکایی‌ها با ما عملیات روانی و تهاجمات فرهنگی گسترده‌ای را صورت داده بودند ولی ناکام شده بودند، تصور امریکایی‌ها این بود که این فشارها و عملیات‌های روانی روی ملت ایران بعد از سال‌ها مردم را در مقابل نظام اسلامی قرار می‌دهد، ولی شهادت سردار سلیمانی و آمدن میلیون‌ها انسان ده‌ها میلیون انسان که زیر تابوت او را گرفتند و او را تا عرش بدرقعه کردند، نشان داد که تمام این هزینه‌ کرد‌ها امریکا و تصورات اونها باطل بوده است. قواعد درگیری ما اینگونه است.

البته ما هرکجا امریکایی‌ها عملیات مستقیم انجام بدهند، علیه اونها عمل نظامی مستقیم انجام می‌دهیم این قاعده ما است. از قبل بوده الان هست در آینده هم ادامه خواهد داشت. در میدان تحریم اقتصادی وارد شدند، ما قطعا اونها را در میدان اقتصادی هم شکست می‌دهیم، کما این که تا امروز شکست داده‌ایم. شما به عنوان برادر که وارد کشور ما شده‌اید، شما تهران را سال‌های قبل دیده بودید، امسال هم می‌بینید، امروز هم می‌بینید آیا ایران چهره یک کشور تحریم شده جهانی دارد؟ شما می‌بینید هر روز ایران در حال پیشرفت هست، بنابراین ما با مجاهدت و تلاش در همه عرصه‌ها، آمریکایی‌ها را می‌شکنیم.

ما به خصوص سردار ما، به عنوان سمبل مقاومت ما، او به عنوان فرمانده رشیدی که تجسم و تندیس زنده‌ای بود از تمام آرزوهای مسلمانان، او به میدان رفته بود و در این عمل موفق شده بود که اراده مسلمانان را بر دشمنان‌شان تحمیل کند.

شهید قاسم سلیمانی، شعب و قبائل مختلف جهان اسلام را به هم دوخته بود، یک جبهه واحد تشکیل داده بود، او همه جا قدرت‌سازی کرده بود. امروز جبهه در جهان اسلام وسیع هست، همه جا قدرت در مقابل آمریکایی‌ها و صهوینست‌ها وجود دارد، قدرتی که عمل می‌کند، صاحب تجربه هست، اعتماد به نفس دارد، موفقیت‌های بزرگی به دست آورده است.

شما امروز به حزب‌الله لبنان نگاه کنید، این حزب‌الله امروز ده‌ها برابر قوی‌تر از جنگ ۳۳ روزه هست، اون توانسته بر تکفیری‌ها فائق بشود اونها جنگ‌جویان بسیار مقاومی بودند، ولی حزب‌اللهی‌ها اونها را شکستند. پس امروز اسرائیلی‌ها باید مراقب باشند با حزب‌اللهی مواجه هستند که هم مسلح‌تر، هم مقاومت‌تر، هم مجرب‌تر و هم دارای آرمان بزرگتری است. خطای دیگر اونها را خواهد شکست.

– ما به اسرائیلی‌ها اخطار می‌دهیم مراقب شرارت‌های خودشان باشند، آنها خیلی کوچکتر از آمریکایی‌ها هستند، بسیار کوچکتر و در محاسبات ما بسیار ناتوان‌تر. آنها همه نقاط تحت اشغال‌شان در معرض آتش‌های ما است، نه فقط از مبدا ایران، امروز آنها می‌توانند صدای لهجه‌های مختلف ملت‌های مسلمان را در کنار مرز‌هایشان بشنوند، لهجه پاکستانی‌ها، عراقی‌ها، افغانی‌ها، ایرانی‌ها، لبنانی‌ها، سوری‌ها، بحرینی‌ها، یمنی‌ها و دیگران و سعودی‌ها، می‌توانند بشنوند.

ظرفیت‌های قوی برای زوال رژیم صهیونیستی شکل گرفته است، ولی شرایط هنوز برای زوال نهایی آماده نیست. من معتقدم خود اسرائیلی‌ها این شرایط را آماده می‌کنند با ادامه شرارت‌ها، یعنی خود اونها عامل نابودی خودشان خواهند شد.

آنها باید به این واقعیت توجه کنند در یک باریکه‌ای تحت محاصره هستند، این حصارهای بتنی یا این دیوار‌های الکترونیکی و یا این سربازان خسته از جنگ و ترسیده از مرگ که بخش مهمی از سرشت صهیونیست‌ها را تشکیل می‌دهد، نجات بخش آنها نیست.

آنها نباید به آمریکایی‌ها تکیه کنند، دیگران تکیه کردند هیچ نتیجه‌ای نگرفتند آمریکایی‌ها همیشه دیر می‌رسند، یعنی وقایع اتفاق افتاده مثل این هست که آمبولانس بعد از مرگ یک بیمار، رسیدن آمریکایی‌ها اینطوری است، آنها باید مراقب باشند.

ما در موضوع ردالفعل علیه آنها کاملا مهیا هستیم، هم اراده این کار را داریم و هم توانایی انجام آن را داریم. بنابراین هم امریکایی‌ها و هم اسرائیلی ها باید بتوانند که ایران سرزمین پاسخ‌های سخت و حساب شده است به هر مهاجم در هر مقیاسی. ما جهانی فکر کردیم، جهانی قدرت‌افزایی کردیم، ما بزرگترین قدرت نظامی جهان را میزان افزایش قدرت خودمان قرار دادیم.

من واقعاً برام خیلی سخت هست از شخصیت سردار سلیمانی سخن بگویم، احساس می‌کنم آنقدر این شخصیت رفیع هست که دسترسی ما به ارتفاع شخصیت او ممکن نیست.

شهید سلیمانی از هر زاویه‌ای که به شخصیت او نگاه کنید در اوج هست، از نظر اخلاقی و عاطفی، او یک انسانی بسیار مهربان و رعوف و سرشار از عاطفه بود. یعنی من معتقدم زبان حاج قاسم به قلب او متصل بود و همیشه با قلب سخن می گفت. پر حرارت بود، وقتی احوال‌پرسی می‌کرد معمولا می‌گفت فدای شما بشوم، این کلمه نبود، احساس درونی او بود، او واقعا برای فدا شدن برای همگان آماده بود و فدا شدن آرزوی او بود.

این شخصیت بسیار متواضع بود، خاشع بود، در مقابل مردم احساس فرودستی می‌کرد. او محبوبیتی فوق‌العاده داشت، شهرت او جهانی بود همه شخصیت‌های جهان او را تحسین می‌کردند، حتی دشمنان از او ستایش می‌کردند.

او یک انسان قدرتمند بود. اما این قدرت و این محبوبیت هرگز او را دچار غرور نکرد، ساده زندگی می‌کرد، معمولی بود، تنها رفت و آمد می‌کرد. روستاهای کشورهای دیگر را بهتر از ایران می‌شناخت، ساده بود، من زندگی او را می‌شناختم. هرگز در فرودگاه از پاویون رفت و آمد نمی‌کرد، با مردم می‌رفت در اتوبوس می‌ایستاد با آنها عکس می‌گرفت، مردم را بغل می‌کرد می‌بوسید، واقعاً سلطان قلب‌ها بود و این شخصیت در عین جدیت بسیار رعوف بود و هیچکس را تحقیر نمی‌کرد.

با خانواده خود بسیار مهربان بود، در حالی که او سخت‌ترین ماموریت‌ها را انجام می‌داد، ولی هرگز از روابط عاطفی با فرزندان، دختران،‌ پسران و همسر خود غافل نبود. سیمای یک همسر کامل را داشت، اشداء علی الکفار بود، اگر سخت‌گیر بود در مقابل دشمنان ولی رئوف بالمومنین، مردم برای او بسیار مقدس بودند. جلوه‌های عاطفی شخصیت سردار سلیمانی واقعا، از نظر من می‌توانم به اندازه ظرفیت خودم از او یاد کنم نه به اندازه وسعت وجود او.

او یک فرمانده نظامی بود، بسیار شجاع، اما کاملاً دقیق؛ شجاعت او باعث نمی‌شد که محاسبات را کنار بگذارد، بسیار هوشمندانه طراحی می‌کرد، بسیار دقیق بود، به همه پیامدها یک عمل می‌اندیشید و هر عملیاتی را تا انتها پیش‌بینی می‌کرد. هم شجاع بود و هم مدبر، هم جدی بود و هم پیگیر و هم خستگی‌ناپذیر.

او به دلیل قرار گرفتن ۴۰ سال در یک جنگ پیوسته در همه جبهه‌ها آسیب‌های جسمی زیادی دیده بود. سخت زندگی می‌کرد، زنده بودن او با سختی بود. شبانه روز کار می‌کرد، شاید دو هفته قبل از شهادت به من گفت هفته‌هاست ۱۹ ساعت در شبانه روز بیدارم و فقط چند ساعت، او خواب‌ها هم حتما با آرامش توام نبوده.

این شخصیت بسیار عمیق بود، بینش سیاسی فوق‌العاده عمیقی داشت، فقط نظامی نبود یک سیاستمدار بود همه شخصیت‌های سیاستمدار مرتبط را می‌شناخت. یک روانشناسی سیاسی بسیار قوی داشت، یک روانشناس سیاسی فوق‌العاده بود.

در شناخت رهبران سیاسی ماهر بود، بازی‌های سیاسی جهانی را می‌شناخت. قواعد بازی قدرت‌ها را می‌دانست، همه قاعده‌های بازی را می‌دانست. میدانی که او عمل می‌کرد هم سیاسی بود، هم امنیتی، هم اطلاعاتی، هم نظامی، هم مستشاری. به زمین نمی‌نشست، با آرمان حرکت می‌کرد، برای مردم دل می‌سوزاند.

واقعا یک فرشته نجات بود، او از جانب خدا مامور بود تا مسلمانان را نجات بدهد. قبل از شهادت این کار را به تمام انجام داد، از بسیاری از شکست‌ها جلوگیری کرد از تجزیه کشورهای مسلمان جلوگیری کرد. از آواره شدن ملت‌های مسلمان جلوگیری کرد، ملت‌های مسلمان را برگرداند.

آمریکایی‌ها را شکست داد، اسرائیلی‌ها را محبوس کرد، کاری کرد که تمام نقاط فلسطین اشغالی جایی که صهیونیست‌ها امروزه حضور دارند نقطه تقاطع آتش از غرب، شرق و شمال شد. فلسطینی‌ها زنده شدند، او یک حامی حقیقی فلسطین بود.

آزادی فلسطین آخرین آرمان او بود. به قدرت فکر می‌کرد ما فکر می‌کردیم او در قدس نماز خواهد خواند و ان‌شاءالله باز خواهد گشت روزی که فلسطین آزاد شود نام او خواهد درخشید.

سردار سلیمانی به معنای حقیقی کلمه که در تمامی قلب و وجود خود عاشق، دلباخته و شیفته رهبر خود بود به ولایت عشق می‌ورزید و همانطور که امروز بر مزار او این نقش بسته او خود را سرباز ولایت می‌دانست و بیش از این برای خود شانی قائل نبود.

او یک فرمانده بزرگ بود، ولی برای ولی خود یک سرباز. رابطه او و حضرت امام خامنه‌ای یک رابطه دوسویه و قلبی بود، حضرت امام خامنه‌ای هم او را فراوان دوست می‌داشت و به او عشق می‌ورزید و عاشق او بود و او را در بغل می‌گرفت و می‌بوسید، چون قاسم سلیمانی یک مومن، مجاهد، ‌مخلص شجاع و کریم بود.

یک بازوی قوی برای اسلام و مسلمانان و برای رهبری عزیز و عظیم و شان ما. رهبر عزیز ما او را بسیار تکریم می‌کرد، من از نزدیک  بارها دیده بودم، برخوردی گرم از عمق وجود، صمیمی در اوج مهربانی و رافت، و این رابطه دوسویه همه ما را محاصره می‌کرد، محاط می‌کرد و اشک انسان از این رابطه عمیق همیشه جاری می‌شد و من فکر می‌کنم که هیچ چیزی برای سردار سلیمانی جزء پیگیری عوامل رهبر و مقتدایش حضرت امام خامنه‌ای ملاک نبود.

آرزوی او کسب رضایت رهبر عزیز و عظیم و شان ما بود و این را تا انتها می‌رفت و برای آن فدارکاری می‌کرد و جان خود را در طَبق اخلاص می‌گذاشت برای این کار و این را ما دیده بودیم در عمل، در ارتباطات و مهم بود و ما همه همینگونه هستیم، تا انتها می‌رویم، ما آرزوهای رهبرمان را تعقیب می‌کنیم و آنها را اجرا می‌کنیم و محقق می‌کنیم به اذن خداوند، چون این آرزوها آسمانی هستند، متعلق به یک ملت هم نیستند، مرزهای جغرافیایی برای ما ملاک میدان جهاد نیست.

هر مسلمانی در هر نقطه‌ای از عالم مورد ظلم قرار بگیرد ما به اذن خداوند و به دستور رهبرمان آنجا هستیم. همه ما در این موضوع راه و مکتب سردار شهید قاسم سلیمانی را ادامه می‌دهیم و به او معتقد هستیم و او را تقدیس می‌کنیم. آرزوی ما همه این هست که در این راه به شهادت برسیم. ان‌شاءالله.

این که رئیس جمهور آمریکا به خود می‌بالد که شخصیت بزرگی مثل سردار سلیمانی را ترور کرده، اولاً ناشی از این هست که او واقعا یک شخصیت بزرگ بود، عظمت سردار سلیمانی امروز برای جهان در حال شناخته شدن هست هرچند هنوز ابعاد شخصیت او کامل شناخته نشده، اما این که رئیس جمهور یک کشور شرم‌آورانه شهادت یک فرمانده بزرگ یک شخصیت بزرگ مورد محبت همه آزادگان و همه مسلمانان عالم را یک افتخار می‌داند این یک ننگ است.

رئیس جمهور آمریکا امروز مظهر تروریسم هست، آیا شهادت سردار سلیمانی و همراهان او دقیقاً یک ترور نیست؟ او ترور بزرگی انجام داده، بنابراین باید شرمگین باشد نباید به خود ببالد، تاثیر این شهادت امروز این بوده که بعثتی در قلوب همه مسلمانان ایجاد کرده، نفت از آمریکا را در جهان اسلام گسترش داده، روح مقاومت در جهان اسلام امروز جاری شده، خون شهید سلیمانی در کالبد و رگ‌های ملت‌های مسلمان جاری شده و مطمئناً اینها به شکست‌های بیشتری برای آمریکا منجر خواهد شد، چرا آنها فکر می‌کنند که با شهادت شهید سلیمانی همه چیز تمام شده، تازه آغاز کار است.

تازه ملت‌های مسلمان آمریکا را شناخته‌اند، تازه متوجه شدند که آمریکایی‌ها استوانه‌ها و اسطوره‌های مقاومت آنها را شهید می‌کنند، بنابراین آمریکایی‌ها به مرور با پیامدهای دردناک و ویرانگر و پشیمان کننده این ترور مواجه خواهند شد، او را خواهند شناخت.

نباید فکر کنند کار تمام شده، شهادت شهید سلیمانی امروز تازه ملت‌های مسلمان را روی یک خط مبدا برای آغاز یک استراتژی بزرگ قرار داده است. من بارها عرض کردم، شهید قاسم سلیمانی از قاسم سلیمانی امروز زنده‌تر است و شهید قاسم سلیمانی از قاسم سلیمانی برای آمریکا و اسرائیل به مراتب خطرناک‌تر است.

قاسم سلیمانی تازه زنده شده است، انبساط شخصیت پیدا کرده، شخصیت او معرفی شده، راه او ادامه دارد، راهی که سردار سلیمانی طی کرد این راه ادامه خواهد داشت. این راه قائم به شخص نیست، درست هست سردار سلیمانی یک فرمانده بی‌نظیر و تکرار ناشدنی بود، اما راه او تکرار شدنی است و این راه ادامه پیدا می‌کند و فرمانده‌هان بزرگی، انسان‌های بزرگ دیگری، اجتماعات بزرگی در مسیر این حرکت قرار گرفته‌اند.

شما صحنه عراق را بعد از شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس ببینید، آن تشییع جنازه بزرگ و باشکوه در شهرهای نجف و کربلا و بغداد و بصره و جاهای مختلف و بعد از اون شجاعتی که پارلمان عراق نشان داد و خروج آمریکایی‌ها از عراق را تصویب کرد و بعد از آن راهپیمایی میلیونی بی‌نظیر عراقی‌ها در بغداد و بعد از اون انتخاب نخست‌وزیر دقت کنید خون اینها به تنهایی مسیر را در عراق تغییر داد، آمریکایی‌ها را منزوی کرد و آنها را در حالت اضطراب و ترس قرار داد. پس این راه قوی‌تر ادامه پیدا می‌کند.

ما فلسطینی‌ها را تقویت می‌کنیم بیش از گذشته، لبنانی‌ها را تقویت می‌کنیم بیش از گذشته، سوری‌ها را تقویت می‌کنیم بیش از گذشته. از یمن و بحرین و افغانستان و جاهای مختلف دفاع می‌کنیم بهتر از گذشته.

ما در گذشته آموختیم، امروز این آموزه‌ها را به کار می‌گیریم. ما همه جا با دشمنان اسلام مبارزه می‌کنیم و تا دشمنان اسلام را از بلاد اسلامی بیرون نکنیم قطعا این مبارزه ادامه پیدا خواهد کرد، این منحصر به ما هم نیست، همه ملت‌های مسلمان این خواستگاه را دارند، بنابراین این راه ادامه خواهد داشت، نه ترامپ و نه نتانیاهو نباید دلخوش باشند، به این کار مقطعی، اونها با دست خودشان قبرستانی از سیاست‌های‌شان را در جهان اسلام ساختند، قبرها را کندند و مطمئناً دفن خواهند شد، اونها در جهان اسلام دفن خواهند شد. راهی جز فرار، راهی جز تن دادن به حقیقت ظهور یک قدرت بی‌نظیر در جهان اسلام ندارند.

من همانطور که در بحث‌های قبلی خدمت شما عرض کردم، جمهوری اسلامی ایران، براساس شکست‌ دادن دشمنان بزرگ قدرت‌سازی کرده، خُب ما فکر می‌کنیم که ما هم در دریا، هم در زمین و هم در هوا، باید دارای یک قدرت فائقه باشیم، قدرتی که می‌تواند در یک جنگ گسترده بر یک دشمن بزرگ در مقیاس آمریکا و متحدان او پیروز شود.

با این فرض ما زندگی کردیم، براساس این مفروضات ما تولید قدرت کردیم و این قدرت را در صحنه‌هایی به کار گرفته‌ایم، هرچند نه در مقیاس وسیع، اما جلوه‌هایی از این قدرت را ظاهر کرده‌ایم که دشمنان ما دچار خطا در محاسبات و یا اشتباه در اون تشخیص نشوند. خُب ما امروز بخشی از توان موشکی خودمان را بخش بسیار کوچک، بخش بسیار قلیل آن رو نشان دادیم، هم دقت‌های تکنولوژیک اونها را دشمنان‌مان دیدند، هم توانایی عبورش از سیستم‌های ضد موشک را دیدند، هم با قدرت تخریبش آشنا هستند و هم با تکنیک‌ها و تاکتیک‌های پرواز این موشک‌ها. در حالی که این قدرت بی‌شمار است.

همه اینها ساخت مهندسان ایرانی است، چرا؟ چون هیچ نقطه‌ای از عالم نه به ما تکنولوژی ساخت را داده و نه خود موشک‌ها را، ما در تحریم هستیم وقتی به ما مواد ساده بخش‌های مختلف غیرنظامی را صادر نمی‌کنند، آیا به ما در تسلیحات نظامی کمک می‌کنند؟

ما وقتی در جنبه‌های دیگر زندگی در تحریم هستیم طبیعی است که در موضوعات نظامی در تحریم کامل هستیم. ما بدون تکیه بر هیچ قدرت خارجی تمام این قدرت را ساخته‌ایم. همه با پهبادهای ما آشنا هستند اینها هزاران کیلومتر قادر هستند در دوردست عملیات انجام بدهند با دقت، قادر هستند از کمین رادارها عبور کنند. از سیستم‌های پدافند هوایی عبور کنند، دشمنان ما تا حدی اینها را تجربه کرده‌اند. البته باز هم بخش کوچکی است، پدافندهای هوایی ما امروز دقیق‌تر از پدافندهای کشورهای پیشرفته در این حوزه هستند.

ما چون هم احساس نیاز کردیم، هم احساس خطر کردیم، هم کسی این سیستم‌ها را به ما نمی‌داد مجبور شدیم به توانمندی‌های داخلی خودمان تکیه کنیم و از ذهن‌های خلاق جوان خودمان کمک بگیریم و تمام نیازمندی‌های استراتژیک نظامی را در درون کشور بسازیم و اونها را در حجم‌های زیادی گسترش بدهیم.

ما امروز قادر هستیم در دریا با هزاران فروند شناورهای تندرو و غیرتندرو نبردهای دریای عمیق انجام بدهیم. ما قادر هستیم هر پایگاهی را در منطقه با هر شدت دلخواه مورد هدف قرار بدهیم، اینها واقعیت‌های امروز قدرت ما است و در زمین ما یک نیروی پایان ناپذیری داریم که متصل به بسیج مردمی  و این هرگز خاتمه پیدا نمی‌کند، انسان‌های مومن با انگیزه، با اراده عاشق تهاجم به دشمنان که هدف‌شان شکست دادن اونها روی زمین هست، بنابراین قدرت ما هم در زمین و هم در دریا و هم در هوا و هم در فضا واقعاً به فضل اللهی و اذن خدا با حمایت‌های رهبری عظیم و شان ما و با اراده ملت ما و جوانان ما امروز یک قدرت فائقه بی‌نظیر هستیم.

هم سپاه و هم ارتش، این دامنه قدرت مربوط به همه نیروهای مسلح ما هست، نه فقط سپاه. ارتش ما امروز یک ارتش قدرتمند، یک ارتشی با دست برتر و یک ارتشی با انگیزه‌های قوی، ایمان‌های مستحکم، سلاح‌های پیشرفته، تاکتیک‌های مدرن، یک ارتش شکست‌ناپذیر، نیرومند و مومن، مهمتر از همه ایمان جوانان و رزمندگان و فرمانده‌هان ما است.

در جنگ عنصر اصلی ایمان است و الحمدالله این در جبهه اسلام کاملا عیان و آشکار هست. ایمان نقطه کلیدی قدرت ما است. ما البته بر سلاح تکیه نداریم ولی سلاح را به دست جوانان مومن می‌سپاریم تا از اون قدرت‌های عجیب و شگفت‌انگیز بسازند.

بهترین میزان را شما در تشییع جنازه سردار سلیمانی باید ببینید، این نشان دهنده موقعیت سپاه بین مردم است، شهید سلیمانی یک پاسدار بود. شهید قاسم سلیمانی سمبل سپاه بود در جامعه.

بنابراین وقتی میلیون‌ها ایرانی عاشقانه به تشییع جنازه او می‌آیند و حاضرند خودشان را پای جنازه او فدا کنند، شما حساب کنید که سپاه چه موقعیتی در بین مردم دارد به رغم همه هجمات و همه حملاتی که دشمن انجام داده است، اینها جزو آن هزینه‌کردهایی هست که می‌شود به نفع ما تمام می‌شود.

دشمن هرچه که بخواهد رابطه مردم با سپاه را به هم بزند و این رابطه را تلخ کند مردم بیشتر به سپاه معتقد می‌شوند، البته ما پاسداران فدائیان این مردم هستیم و دوست داریم در راه آرزوهای آنها فدا بشویم. زیباترین آرمان ما فدا شدن برای آرزوهای مردم هست. ما خودمان دوست نداریم زندگی راحتی داشته باشیم، ولی دوست داریم مردم‌مان خیلی راحت باشند. ما می‌دانیم که مردم در شرایط سخت حامی ما هستند و ما در همه شرایط فدائیان اونها هستیم و این راه را ادامه خواهیم داد، مردم و سپاه یک حقیقت هستند.

قطعاً او را تا آخرین نقطه آرزوهای بلندش همراهی خواهیم کرد، او زنده است، زنده‌تر از قبل و ما همراه او هستیم، هدف‌های او را، راه او را، مکتب او را ادامه می‌دهیم. حتماً حاج قاسم سلیمانی را از خودمان راضی خواهیم کرد و حتماً او را ملاقات خواهیم کرد.

ما اجازه نمی‌دهیم این راه ناقص باقی بماند، با او همسفریم تا انتهای این جاده، پیروزی اسلام،‌آزادی مسلمانان از اسارت و بردگی طاغوت‌ها، طاغوت‌ها را می‌شکنیم،‌ مسلمانان را آزاد می‌کنیم، جهان اسلام هم ان‌شاءا… آباد خواهد شد.

برچسب ها:
اخبار مرتبط


پاسخی بگذارید