به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خبررسا، مصطفی تاجزاده امروز در گفتگویی در خصوص مسائل حال حاضر کشور و خاصه جریان اصلاحات گفت: اصلاحات نیز مانند هر جنبشی که بخواهد زنده و پویا و رو به آینده باقی بماند، چاره ندارد جز اینکه متناسب با شرایط خود را به روز کند. هر قدر سرعت و وسعت تحولات بیشتر باشد ضرورت این سازگاری گسترده تر و ژرف تر خواهد بود. امروز جامعه ما در بسیاری از زمینه ها با ۲۰ سال پیش قابل قیاس نیست، پس لازم است جنبش اصلاحی متناسب با این تغییرات، دیدگاه خود را در عرصههای مختلف از قانون اساسی گرفته تا تفکیک قوا و دولت قانونی و همین طور دولت پنهان، مشکلات بزرگ جامعه در زمینههای معیشتی و اجتماعی و نیز در سیاست خارجی و احترام به سبکهای گوناگون زندگی و غیره با شفافیت اعلام کند تا هم تفاوتش با دیگر جریانها روشن شود و هم مردم از راه حلهای اصلاحات برای خروج از بحران آگاه گردند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به این سوال که جنبش اصلاحات طی این دو دهه از منظر رهبری جنبش چه تغییری کرده است گفت: حرکت اصلاحی ملت ایران حداقل سابقه ای ۱۵۰ ساله دارد و از امیرکبیر آغاز می شود و با گذر از مدرس و مصدق و بازرگان به خاتمی می رسد. در ۲۰ سال گذشته پرچمداری این حرکت با آقای خاتمی بوده است و تقریبا تمامی نیروهای اصلاح طلب محوریت و پرچمداری وی را در این مسیر پذیرفته اند و از این جهت تغییری رخ نداده است. اگر چه به دلیل تغییراتی که در جامعه، منطقه و جهان به وقوع پیوسته است حتی آقای خاتمی نیز باید تجدید نظرهایی در گفتمان خود و به روز رسانی آن داشته باشد.
وی در پاسخ به این سوال که پایگاه اجتماعی جنبش اصلاحات چه دگرگونی های احتمالی داشته است افزود: پایگاه اجتماعی اصلاحات عموم مردم هستند همان کسانی که به آقای خاتمی رای دادند و در طول این ۲۰ سال به در انتخابات مختلف از فهرست های اصلاح طلبان و موتلفانشان حمایت کردند اما مخاطبان احزاب اصلاح طلب عمدتا شهروندانی هستند که ساکن شهرها بوده و کمتر قشرهای روستایی را به طور مشخص مورد خطاب قرار داده اند و این از ضعف های آنان است.
اصلاحات اگر می خواهد همچنان حرف اول را در ایران بزند باید اولا نسبت به قشرهای محروم بیشترین توجه را داشته باشد ثانیا این قشرها را در شهر و روستا به یک میزان مخاطب قرار دهد.
وی در پاسخ به این سوال که ارزیابی تان از نامه تعدادی از فعالین سیاسی برای مذاکره مستقیم با آمریکا چیست؟ موضع آقای خاتمی را در این باره چطور ارزیابی می کنید؟ خاطرنشان کرد: من در جزوه پدر مادر ما باز هم متهمیم گفتم اصلاحات طرفدار حل مسائل با گفت و گو است و شعار ما گفت و گو از بازجویان گرفته تا رهبران کاخ سفید در آمریکاست. بنابراین با اصل مساله که ما باید مذاکره کنیم را به رسمیت بشناسیم و با مذاکره مشکلات فیمابین را برطرف نماییم به شرطی که امنیت ملی و منافع ملی ما حفظ شود. به نظر من ما باید با آمریکا مذاکره کنیم این به نفع دوطرف است فقط بحث های تاکتیکی آن می ماند که چگونه، کی و از چه طریقی؟ شاید نامه آقای ظریف به آقای پمپئو فتح بابی در این زمینه باشد و می توان آنرا گسترش داد و به نمایندگان مردم در مجالس دو کشور و همین طور صلح طلبان دو طرف آبها تعمیم داد.
رییس جمهوری به تازگی تقویت اعتماد عمومی و امید به آینده را به عنوان وظیفه رسانه ملی مطرح کرد. تحلیل جنابعالی در این باره چیست و عملکرد صدا و سیما را چگونه می بینید؟ دو مساله را باید جدا بررسی کرد. اول ریشه و علل اعتراضات مردمی است که هرگز نباید آنها را ذهنی خواند و به سیاه نمایی تقلیل داد. دوم عنصر روانی است که طرح نکاتی درباره آن لازم است.
متاسفانه صدا و سیما از ناکارآمدترین و زیانده ترین دستگاههای عمومی است. سالانه هزار و پانصد میلیارد تومان از بودجه کشور را هزینه میکند، اما نه تنها بحث آزاد درباره مهمترین مسایل میهن و مردم در آن جا ندارد، صدای اکثریت را منعکس نمیکند و اعتماد و امید نمیآفریند بلکه به دلیل نگاه یکسویه و ضددولتی حاکم بر آن عملا مشوق سیاهنمایی است.
اگر امروز شبکههای فارسی زبان خارجی جاذبه و مخاطب دارند، در درجه اول به فقدان جاذبه در صدا و سیما برمیگردد و اگر فضای مجازی در کشور ما بیش از بسیاری از جوامع دیگر مورد توجه قرار دارد، مهمترین دلیلش ناکارآمدی صدا و سیماست که بنا ندارد افکار و سلایق تمام ملت را پوشش دهد و سخنگویی یک اقلیت ۱۵ درصدی را برگزیده است.
اگر تغییری جدی در صدا و سیما رخ ندهد و با خروج از تک صدایی، آینه ملت نشود، جمهوری اسلامی همچنان فضای رسانهای را به مخالفان خود خواهد باخت.
ارزیابی شما از نامه صدجوان اصلاح طلب به آقای خاتمی چیست؟ این نامه هشدار دهنده و به موقع بود و با نکات درست فراوان، اگر چه یک ضعف بزرگ دارد که همه از آن رنج میبریم یعنی ضعف فعالیت حزبی و تشکیلاتی. نسل جوان اگر بخواهد سخن نخست را در سپهر سیاست بزند، همراه با کسب آگاهیهای لازم و استفاده روزافزون از فضای مجازی لازم است که به خود نیز سامان و تشکل دهد؛ یا به احزاب موجود بپیوندند و آنها را تقویت و به روز کند یا خود حزب مقتدری تشکیل دهد تا بتواند مطالباتش را به شکل جدی پی بگیرد.
وی در ادامه در خصوص ضرورت حضور زنان در استادیوم های ورزشی گفت: ضروت حضور زنان در ورزشگاه به تغییری برمیگردد که در چند دهه گذشته نه تنها در ایران بلکه در جهان رخ داده است. زمانی که ما نوجوان بودیم ورزشهایی مانند فوتبال عمدتا مردانه بود و زنان به آن کمتر علاقه نشان میدادند. اما دو سه دهه است که زنان پا به پای مردان نه تنها به فوتبال عشق میورزند بلکه تیمهای قوی و حتی حرفهای تشکیل دادهاند و در عرصه فوتبال فعال هستند. همچنان که در والیبال و بسکتبال و غیره فعال شدهاند. بهدلیل همین تحول در همه جهان بخش عظیمی از مخاطبان ورزش فوتبال زنان هستند و حق آنان برای حضور در استادیومها بدیهی شمرده میشود، درست مانند حق حضور مردان.
در جامعه ما بهدلیل تنگنظری تفکیک جنسیتی نالازم و حتی مخرب صورت گرفته است که باید هر چه سریعتر به آن پایان داد. نمونه موفق آن تماشای مسابقات تیم ملی فوتبال ایران با اسپانیا و پرتقال توسط زنان و مردان ایرانی بهگونهی مشترک در استادیوم آزادی بود که تجربهای مثبت بهشمار میرود و ثابت کرد که دلواپسی دلواپسان در این زمینهها را نباید چندان جدی گرفت زیرا جدی نیست و اکثریت قاطع ایرانیان نیز آن را جدی نمیگیرند.