تارخ انتشار: سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۷
کد خبر : 13215
چاپ خبر
بیژن عبدالکریمی:

تا زمانی که فکری برای اصلاح ساختارها انجام ندهیم هیچ تغییری در اوضاع ایران به وجود نخواهند آورد

استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: حاکم شدن جریان های مختلف سیاسی تا زمانی که فکری برای اصلاح ساختارها انجام ندهیم هیچ تغییری در اوضاع ایران به وجود نخواهند آورد

تا زمانی که فکری برای اصلاح ساختارها انجام ندهیم هیچ تغییری در اوضاع ایران به وجود نخواهند آورد

به گزارش خبررسا، بیژن عبدالکریمی امروز سه شنبه در نشست چهل سال بعد از انقلاب در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: این منطق ، تحلیلی مشترک که حتی انقلاب هم نتوانست آن را تغییر دهد باعث شده است روشنفکران ایرانی از نقد ساختارها غفلت کرده و به این باور برسند که با تغییر افراد ناکارآمد مشکلات حل می شود.

وی با طرح این سوال که آیا روشنفکران ایرانی در سال های بعد از انقلاب گامی به جلو نهاده اند یا خیر؟ گفت: این ادعا که روشنفکران ایرانی هیچ گامی در سال های بعد از انقلاب به جلو برنداشته اند نادرست است و تغییرات بسیاری در جریان روشنفکری اتفاق افتاده است.

عبدالکریمی با بیان اینکه قصد من از طرح این سوال پرداختن به یک جنبه خاص از جریان روشنفکری ایران است، افزود: آن جنبه خاص، منطق تحلیلی جریان روشنفکری ایران است که قبل و بعد از انقلاب ثابت مانده است.

وی ادامه داد: این منطق تحلیل در بین همه قشرهای جامعه ایران مشترک است و مخالفان و موافقان قدرت سیاسی و همه قشرهای جامعه از یک منطق تحلیل مشترک برخوردار هستند، روشنفکران را خطاب قرار داده ام چون قشر پیشرو و رهبری کننده جامعه هستند.

وی اظهار کرد: تجربه اداره کشور در دو قرن اخیر نشان داده که توسعه نیافتگی نقطه کانونی مسائل ایران است و توسعه نیافتگی هم معلول همین منطق تحلیل است ، پس از تجربه بزرگ تاریخی انقلاب اسلامی ما می توانسیتم تحلیل های عمیق تری از اوضاع کشور کنیم و منطق تحلیل نخبگان تغییر کند که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.

وی با ذکر این نکته که این منطق را در شبکه های اجتماعی و نق نق زدن ها مشاهده می کنیم، اظهار کرد : این نق زدن ها بدون ارائه راه حل است و همه می توانند این کار را انجام بدهند بنابراین روشنفکران ما نباید در چرخه نق زدن بیفتند یعنی فقط نقد کنند و هیچ راه حلی ارائه ندهند.

استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: هرچند روشنفکر مدعی است راه حل دارد اما به نظر من این راه حل نیست، ما دوباره می خواهیم تجربه انقلاب را تکرار کنیم که این یک راه حل پرهزینه است. بنابراین روشنفکران ایرانی نیازمند تغییر منطق تحلیل هستند و ما بدون تغییر این منطق تحلیل نمی توانیم از وضعیت فعلی خارج شویم.

عبدالکریمی سپس به مختصات این منطق تحلیل پرداخت و گفت: یکی از ویژگی های این منطق تحلیل این است که ما هنوز چندان به این مسئله واقف نشده ایم که خود توسعه نیافتگی مسئله کانونی ما است که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب گرفتار آن هستیم.

وی ادامه داد: برای خروج از این وضعیت قبل از انقلاب به نقد رژیم سیاسی پرداختیم و بعد از انقلاب هم همین کار را تکرار می کنیم اما توجه نداریم که نقطه کانونی بحران ما در جای دیگری است و قدرت سیاسی خود حاصل آن وضعیت است. در واقع توسعه نیافتگی نظام سیاسی حاصل برآیند نیروهای یک جامعه توسعه نیافته است.

این پژوهشگر مسائل فلسفی یکی دیگر از ویژگی های منطق تحلیل روشنفکران ایرانی را انتزاعی گرایی دانست و بیان کرد: روشنفکران ما آرمان هایی مثل؛ حقوق بشر، آزادی، دموکراسی و.. دارند. اما برای رسیدن به این آرمان ها هم قبل و هم بعد از انقلاب با عقلانیت انتزاعی و غیر تاریخی برخورد کرده اند و هنوز روشنفکران ما درک نکردند که عقلانیت انتزاعی، پاشنه آشیل و مانع درک شرایط کنونی است.

وی افزود: جریان روشنفکری بر روی ایده هایی متمرکز است که در غرب متناسب با تاریخ غرب و مبتنی بر واقعیت های اجتماعی غرب شکل گرفته اند در حالی که تاریخ ما فاقد این نهادها است ، اما روشنفکران دنبال تقلید از غرب هستند در حالی که توجه نمی کنند ما این عقبه تاریخی را نداریم و اساسا انتظار تحقق آرمان هایی که در غرب به پشتوانه نهاد های تاریخی شکل گرفته است در ایران نابجا است.

« دموکراسی و آزادی ، ایدئولوژی نیست بلکه نتیجه واقعیت های اجتماعی هر جامعه ای به حساب می آید . بنابراین اگر شما دموکرات ترین فرد را از غرب به ایران بیاورید دیکتاتور خواهد شد و برعکس اگر دیکتاتور ترین فرد را در محیط غرب قرار دهید نخواهد توانست دیکتاتوری کند. بنابراین روشنفکران ایرانی باید این نکته را بفهمند که ایدئولوژی جایگزین نهاد نمی شود.

عبدالکریمی سپس به تحلیل هایی که از حیات بشری وجود دارد پرداخت و گفت: ما دو منطق در عرصه تحلیل حیات بشری داریم؛ منطق اول دکارتی است که می گوید می اندیشم پس هستم یعنی این اندیشیدن است که بنیان واقعی بودن فرد قرار می گیرد.

وی ادامه داد: منطق دوم مارکس و هایدگر است این ها می گویند، هستم پس می اندیشم یعنی نحوه اندیشیدن ما دلیلی بر بودن ما است.

وی افزود: روشنفکران ما اسیر منطق دکارتی هستند و تا زمانی که اسیر این منطق هستیم نمی توانیم از این فضا بیرون برویم.
وی گفت: روشنفکران انتظاراتی از قدرت سیاسی مثل شفافیت، پاسخگویی ، شایسته سالاری، رعایت قانون اساسی و.. دارند اما سوال مهم در این جا این است که قدرت سیاسی چرا باید به توصیه روشنفکران گوش دهد؟ مگر امر سیاسی در حوزه اخلاق تعریف می شود؟

وی ادامه داد: در غرب هم مسئله ای با اخلاق جلو نرفته است. به عنوان مثال تفکیک قوا نیاز و اقعی جامعه در غرب بوده است و شکل گیری تفکیک قوا در نتیجه روابط اخلاقی نبوده است. رویکرد روشنفکران ما رمانتیک و اخلاقی است و فکر می کنند واقعیت های اجتماعی تابع ابده ها وایدئولوژی های آن ها هستد.

وی تصریح کرد: قبل از انقلاب روشنفکران به جای نقد ساختارها نقد آدم ها را کردند در حال حاضر هم مخصوصا در فضای مجازی نقد آدم ها به جای نقد ساختار رایج است. اما دقت نمی کنیم که در اول انقلاب پاک ترین نیروها بر امور حاکم شدند اما چون ساختارها تغییرنکرد در عمل عملکرد متفاوتی با سال های قبل از انقلاب اتفاق نیفتاد.

استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی در پایان سخنان خود تاکید کرد: حاکم شدن جریان های مختلف سیاسی تا زمانی که فکری برای اصلاح ساختارها انجام ندهیم هیچ تغییری در اوضاع ایران به وجود نخواهند آورد.



پاسخی بگذارید